هلیا

فارسی پنجم. درس 4 فارسی پنجم

خلاصه درمورد فردوسی خلاصه باشه و از گوگل و پادرس نباشه

جواب ها

جواب معرکه

Elena Amini

فارسی پنجم

یک روز افتابی بود که یک درخت کوچک در کنار درخط پیر روید. چندین سال گذشت درخت کوچک بزرگ شد و روزی که پاییز پایان یافت، درخت جوان سر سبز شد و درخت پیر برگ های کمی داشت که درخت جوان درخت پیر را مسخره می کرد که درخت پیر سوکت خود را رایت کرد یک سال درخت جوان درخط پیر را مسخره می کرد که درخت پیر برگشت تو گفت یک روزی بوزد باد سرد بر سرما که من ریشه ی کلفتی دارم و ریشه ی تو نازوک و کوچک است و من در مگابل باد سرد می یستم ولی تو را باد با خود می برد. و چند رو ز دیگر همان اتفاق افتاد. باد امده بود درخت جوان را با خود برد، درخت پیر که آن سوخن را به درخت جوان گفت در خت جوان درخت پیر را مسخره کرد و باد هم حرف های انها را گوش می کرد و درخت جوان از ریشه کنده شود. پایان

سوالات مشابه درس 4 فارسی پنجم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام